عمل عرفانی
راوی : دوستان شهید
آیت الله جوادی آملی ( حفظه الله ) در کتاب عمل عرفانی ، صفحه ی 39 به بعد می فرمایند :
« عبادت اگر با تفکر ی که جان را متوجه حق میکند همراه باشد ، انسان را کاملا در مسیر حق قرار می دهد و سبب نجات آدمی می شود .
در عبادات ، بدن کاملا تابع روح می شود و اگر جان انسان در این حالت با تفکر متوجه حق باشد ، کاملا در مسیر حق قرار می گیرد . و گرنه انسان جز شقاوت چیزی به دست نمی آورد.
چنان که در روایتی در کافی ، جلد 1 ، صفحه 63 آمده : آگاه باشید در عبادتی که در آن تفکر نباشد خیری نیست ...
عارف همه ی کارها را به دستور « هو الاول » و برای لقای « هو الاخر » انجام می دهد و گویا حق را در همه ی مظاهرش می بیند »
باچند نفر از رفقا راهی قم شدیم . بعد از زیارت به همراه احمد آقا و دوستان به خانه ی یکی از رفقا رفتیم و شب را ماندیم .
نیمه های شب بود که احمد آقا بیدار شد . من هم بیدار شدم ولی از جای خودم بلند نشدم !
احمد آقا می خواست برای نماز وضو بگیرد اما احساس کرد این کار باعث اذیت صاحبخانه می شود .
لذا قرآن را برداشت و در گوشه ای از اتاق مشغول خواندن قرآن شد .
او بیداری درسحر را حفظ کرد ولی بر خلاف همیشه نماز شب نخواند ! و من این رفتار را مشاهده می کردم . بعد هم که اذان را گفتند و رفقا بیدار شدند وضو گرفتیم و نماز را خواندیم .
روز بعد با ایشان صحبت می کردم . به دلیلی صحبت از سحر گاه و قرآن خواندن احمد آقا شد.
ایشان به من گفت : من به خاطر رعایت حال صاحبخانه نتوانستم وضو بگیرم و نماز شب بخوانم ، اما خداوند به واسطه ی قرائت قرآن در آن سحر گاه پاداش عظیم و تأثیرات عجیبی به من داد .
رفتار احمد آقا و این حکایت او برای من عجیب بود . او در آن سحرگاه بدون وضو مشغول قرآن شد و از عنایات خدا به خودش صحبت می کرد ! او به خاطر خدا نخواست که صاحبخانه اذیت شود و خدا این گونه مزدش را داده بود .
احمد آقا مصداق کلام استادش ، حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی ، بود که می فرمودند :
« اگر ببینم کارهای مستحب به واجب من لطمه بزند ( یا باعث حرام شود ) آن ها را ترک می کنم .»
بارها دیده بودم که احمد آقا می گفت : اگر احساس کنم نماز شب باعث شود که صبح ، برای رفتن به محل کار یا سر درس چرت بزنم یقیناً نماز شب را ترک می کنم .
احمد آقا اعتقاد داشت اگر مستحب مهمی مثل نماز شب جلوی کاری که به او واجب است را بگیرد یا باعث اخلال در آن کار شود ، باید نماز شب را در کنار گذاشت .
البته ایشان معمولا شب ها را زود می خوابید تا برای نماز شب و کار روزانه دچار مشکل و خستگی نشود .
فقط شب هایی که در بسیج بود و آماده باش و...بود کار برایش سخت می شد .
نماز صبح را در مسجد امین الدوله خواندیم . من دیدم که احمد آقا بعد از نماز به محل بسیج رفت و مشغول استراحت شد .
من بارها از خود ایشان شنیده بودم که خوابیدن در
بین الطلوعین مکروه است .
پس چرا احمد آقا ...
بعد از نماز مغرب از ایشان همین موضوع را سوال کردم گفت :من دیشب به خاطربرنامه های بسیج کم خوابیده بودم . ترسیدم به خاطر خستگی و کسالت ، در طی روز دچار لغزش یا برخورد تند با دیگران شوم . برای همین استراحت کردم .
کارها و اعمال عرفانی احمد آقا برای همه ی شاگردان و دوستان درس عبرت بود . هر کس به فراخور وجود خود از خرمن ویژگی های ایشان بهره می برد و استفاده می کرد .
ایشان هیچ گاه گرد گناه نچرخید . یک بار در نامه ای نوشته بود : « مؤمن سنگینی معصیت را چون کوه اُحد بر روی شانه های خود حس می کند .»
همیشه توصیه می کرد گناه را کوچک نشمارید و از انجام کارهای نیک نهراسید .
در نامه ای که از جبهه برای یکی از دوستانش نوشته بود آورده :
« امام صادق (علیه السلام ) فرمودند : در توصیه های شیطان به یارانش آمده است که سه خصلت در بنی آدم بگذارید تا من خیالم راحت شود .
ــ کارهای پر معصیت را نزد آن ها کوچک جلوه دهید .
ــ کارهای پسندیده و خوب را نزد آن ها سخت ( و بزرگ ) جلوه دهید (تا انجام ندهند .)
ــ تکبر و خودپسندی را نزد آن ها به وجود آورید .
برادران محترم ؛ نکند خدای نکرده در این سه دام شیطان که در آن غوطه ور هستیم بیشتر آلوده شویم .
مؤمن واقعی اگر یک معصیتی انجام دهد ، سنگینی آن را مانند کوه اُحد بر روی شانه اش حس می کند .
اما منافق اگر معصیتی انجام دهد ، مانند کسی است که مگسی را از روی صورتش بلند کند .»