سپاه پاسداران

       

    راوی: جمعی از دوستان شهید          

 

اواخر سال 1361بود . احمد در مدرسه ی مروی مشغول به تحصیل در رشته ی ریاضی بود .یک روز از مدرسه تماس گرفتند و گفتند :

احمد چند روز است به مدرسه نیامده ؟

آن شب بعد از نماز که به خانه آمد با سوالات معتدد ما مواجه شد:احمد چرا مدرسه نمیری احمد این چند روز کجا بودی؟

او هم خیلی قاطع و با صراحت پاسخ داد : من به دنبال علم هستم ،اما مدرسه دیگر نمی تواند نیاز من را برطرف کند . تا حالا برای من خوب بود اما آنجا الآن برای من چیزی ندارد

من چند روز است که در کنار طلبه ها از جلسات و کلاس های حاج آقا حق شناس استفاده می کنم .

به این ترتیب احمد دوران تحصیل رسمی را در دبیرستان رها کرد و به جمع شاگردان مکتب امام صادق (ع)و طلاب علوم دینی پیوست .

احمد آقا طی دورانی که رشته ی ریاضی را در دبیرستان

می خواند نیز در کنار درس مشغول مطالعه ی کتب حوزوی بود اما حالا تمام وقت مطالعه خود را به این امر اختصاص داده .

اوطلبه رسمی ، به این صورت که همه ی کتاب های رسمی حوزه را بخواند نبود.بلکه در محضر استاد بزرگوارخودش شاگردی می کرد .

برای همین آیت الله حق شناس و دیگر بزرگان حوزه علمیه ی امین الدوله  کتاب های مختلفی را به او معرفی می کردند تا او بخواند .

هیچ وقت اورا بیکار نمی دیدیم .یرای وقت خودش برنامه داشت .مقدار معینی استراحت می کرد .

بعد از آن به مطالعه و کار های مسجد و رسیدگی به

کار های فرهنگی و پذیرش بسیج و ...

چند بار در سنین شانزده سالگی تصمیم گرفت به جبهه برود اما به دلیل اینکه یکی از برادرانش شهید شده بود موافقت نشد .

تا اینکه سال 1362تصمیم گرفت خود را گرفت .برای کمک به اهداف انقلاب و اینکه بتواند حداقل کاری انجام داده باشد وارد سپاه پاسداران شد .  احمد آقا بلافاصله جذب واحد سیاسی وابسته به دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه شد .

به یاد دارم که می گفت : ما در مجموعه ای قرار داریم که زیر نظر آیت الله محلاتی است واز ایشان هم تعریف می کرد .احمد آقا در دفتر آقای محمدی عراقی مشغول فعالیت شد .

                          

شنیده بودم در واحد سیاسی سپاه مشغول فعالیت است .شماره ی تلفن محل کار ایشان را داشتم .تماس گرفتم و شروع کردم سر به سر احمد آقا گذاشتن .

وقتی فهمید که من هستم خندید و گفت : اینجا وقت من در اختیار سپاه است .اگر  کاری داشتی شب توی مسجد صحبت می کنیم .

شب هم توی مسجد به سراغ احمد آقا رفتم .می دانستم نیرو های واحد  سیاسی اطلاعات مهمی در اختیار دارند .

گفتم : احمد آقا چه خبر چند تا از خبرهای دست اول را به من بگو ! نگاهی به من کرد و برای اینکه دل من را نرنجاند چند خبر مهم همان روز که همه ی مردم از اخبارشنیده بودند بیان کرد !

احمد آقا دو سال در واحد سیاسی سپاه حضور داشت .در این مدت به او اجازه ی حضور در جبهه را نمی دادند .

تا اینکه توانست موافقت مسئولان رابرای حضور در جبهه بگیرد و به صورت بسیجی راهی شد .

 

بوستان کتاب شهیدان

rand8.jpg

Template Design:Dima Group