آیت الحق
برای اینکه از احمد آقا بگوییم بایید استاد گرانقدر ایشان را بهتر بشناسیم .
کسی که احمد آقا در محضر او شاگردی کرد و مطیع کامل فرمایشات ایشان بود .
آیت الله حاج میرزا عبدالکریم حق شناس تهرانی در سال 1298 شمسی در خانواده ای متدین در تهران متولد شدند. نام اوکریم ونام خانوادگی ایشان صفا کیش بود .
پدرشان در فرمانداری آن روز تهران صاحب منصب بود و به همین جهت به (( علی خان )) شهرت داشت. او سه فرزند به نام های ولـّی،کریم و رحیم داشت.
منزل پدری ایشان در خیابان ایران قرار داشت که جزء محلات مهم تهران حساب می شد . پدر در ایّامی که فرزندانش کوچک بودند از دنیا رفت .
مادرشان هم تا زمانی که ایشان به سن پانزده سالگی رسید در قید حیات بود.
ایشان از مادر بزرگوارشان به نیکی یاد می کردند .
می فرمودند :
مادرم سواد نوشتن و خواندن نداشت؛ اما به خوبی قرآن و مفاتیح را می خواند ! و حتی آیات مبارکه ی قرآن را در میان کلمات دیگر تشخیص می داد ! او این فهم و شناخت را به خوابی که از امام علی امیر المومنین ( علیه السلام) دیده بود مربوط می دانست. در آن رویا ایشان دو قرص نان از حضرت می گیرند . یکی از آنها را شیطان می رباید ؛ اما او موفق می شود که دیگری را حفظ کرده و بخورد . بعد از اینکه صبح از خواب برخاسته بود می توانست آیات قرآن را بشناسد و بخواند !
با وفات مادر , دایی بزرگ حاج میرزا علی پیش قدم شده و گفته بود: (از میان بچه ها کریم به منزل ما بیاید. او فرزند ما باشد. )
بدین ترتیب دو سه سالی در منزل دائی به سر بردند. در این دوره به دبیرستان دارالفنون رفتند. حاج دائی می خواست ایشان بعد از دوره ی درس به بازار برود و به کسب و کار بپردازد .
رسم روزگار همین بود . دارالفنون هم دانشگاه و هم ادارات دولتی را نوید می داد . راهی که برادران ایشان رفتند و در وزارت خارجه به مقامات رسیدند.
اما تقدیر خدای کریم چیز دیگری بود . ایشان در اواخر دوره ی دبیرستان به چیز دیگری دل بسته شد.
ایشان به درک محضر عالم عامل شیخ محمد حسین زاهد موفق می شوند .
شیخ محمد حسین زاهد (ره) تحصیلات زیادی نداشت . امّا آنچه را که خوانده بود به خوبی عمل می کرد . بسیار وارسته و از دنیا گذشته و زاهد بود . ایشان شاگردان بسیاری داشت که بعضی از آنها بعدها به مقامات عالی رسیدند.
با راهنمایی استاد از خانه ی دائی خارج شده ودریکی از حجره های مسجد جامع ساکن می شوند
ایشان در دوره ی دارالفنون به ریاضیات جدید و زبان فرانسه به خوبی مسلط می شوند برای همین حسابدار یکی از بازاریان شدند و به او گفتند : من حقوق کمتری می گیرم به شرط آنکه موقع نماز اول وقت بتوانم به مسجد بروم وعصرها درسها یم را بخوانم.
ایشان سالها دردرس استاد شیخ محمد حسین زاهد (ره) رفتند و از محضر ایشان استفاده کردند بعد از مدتی به دنبال استاد بالاتر بودند. تا اینکه آیت الله سید علی حائری (ره) معروف به مفسر را می یابند.
می فرمودند :شب قبل از اینکه ما به محضر ایشان برسیم . در عالم رویا سیّد بزرگواری را به من نشان دادند که بر منبری نشسته بود ، و گفتند : او باید تربیت شما را برعهده گیرد .
فردا وقتی به محضر آیت الله حائری رسیدیم ، همان بود که دیشب دیده بودم .
حاج آقای حق شناس چندین بار می فرمودند :
در اوایل دوران درس و تحصیل ، به ناراحتی سینه دچار شده بودم ، حتی گاه از سینه ام خون می آمد . سل مرض خطرناک آن دوران بود. بیماری من احتمال سل داشت . دکتر و دارو هم تاثیر نمی کرد .
یک روز تمام ذخیره های خود را که از کار برایم باقی مانده بود، صدقه دادم . شب هنگام در عالم رویا حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه ) را زیارت کردم ، و به ایشان متوسل شدم. ایشان دست مبارک را بر سینه ام کشید و فرمود: این مریضی چیزی نیست ، مهم مرضهای اخلاقی آدم است ، واشاره به قلب می فرموند .خلاصه مریضی بر طرف شد .
جریان سربازی پیش می آید . ایشان باید به سربازی می رفتند . و این چیزی نبود که در روزگار رضا خان کسی به آن رضایت دهد .
به همین جهت با کمک بعضی آشنا یان شناسنامه را تغییر می دهند، و کریم به عبدالکریم و صفاکیش به حق شناس تبدیل می شود .
سن هم ده ، دوازده سال یا حتی بیشتر افزایش می یابد .
لذا تولد ایشان در شناسنامه 1285 شمسی است .ایشان می فرمودند : به محل آزمایشات پزشکی ارتش رفتم تا تکلیف سربازی من مشخص شود . وقتی از پله ها بالا می رفتم قلبم بهسرعت به تپیدن در آمد . به خودم گفتم : من که نمی ترسم پس چرا قلبم این چنین به تپش در آمده ؟!
در محل معاینه پزشکان ارتش قلبم را آزمایش کردند . معاینه کننده به دیگری گفت : زودتر معافیت این را بنویس برود چون این جوان دو روز بیشتر زنده نیست !
در هر صورت معافیت صادر شد و من بیرون آمدم . پایین پله ها ضربان قلب به حالت عادی برگشت !
ایشان محضر بسیاری از علمای تهران نظیر آیت الله شاه آبادی(ره) و دیگران را درک می کنند وبعدها به قم می روند .
ایشان مدتی شاگرد آیت الله حجت وامام خمینی (رضوان الله علیه ) بودند . بعدها که آیت الله العظمی بروجردی (رضوان الله علیه ) به قم آمدند شب وروز در خدمت ایشان بودند .
شیخ عبد الکریم به آرزوی خودش رسیده بود . او در وجود آیت الله بروجردی (ره ) استادی را یافته بود که جامع همه چیز بود و می تواست تشنگی های معنوی ایشان را سیراب کند.
آیت الله حق شناس در تمام درس های فقه و اصول آیت الله بروجردی شرکت کرد .
ایشان همه رانوشت و امروز این تقریرات در شمار میراث علمی ایشان باقی است .
ایشان از چهار نفر از علمای مهم آن روزگار اجازه ی اجتهاد کسب می کنند وبه درس وبحث خود ادامه می دهند .
سال 1331 شمسی شیخ محمد حسین زاهد امام جماعت مسجد امین الدوله در بازار مولوی تهران ازدنیا رفت . ایشان وصیت کرده بود که برای اداره و امامت نماز مسجدشان ، آیت الله حق شناس را دعوت کنند ،و فرموده بود که : ( ایشان علما ًو عملاً از من جلوتر است . )بزرگان محل و سرشناسان اهل مسجد به قم می روند و به محضر آیت الله بروجردی (ره) می رسند.
از ایشان درخواست می کنند که حاج آقای حق شناس را برای امامت مسجد امین الدوله مامور کنند .
آیت الله بروجردی طبق نقل کسانی که در این جمع به محضرشان رفته بودند ، فرمودند : ( که شما فکر نکنید ، یک طلبه است که به تهران می آید ، شما مرا به همراه خود به تهران می برید).
آیت الله حق شناس می فرمودند: ( بازگشت به تهران برای من بسیار گران بود ، قم برای من محل پیشرفت و ترقی علمی و عملی بود و به هیچ وجه میل به آمدن به تهران را نداشتم . )
روزهای سختی بر ایشان گذشت . برای مشورت به خدمت یار قدیمی خود حضرت امام (رضوان الله علیه ) می روند ، ایشان می فرماید: وظیفه است ، باید بروید .
عرض می کنند : ( شما چرا نمی روید؟ ) ایشان می فرمایند:
( به جدّم قسم اگر گفته بودند: روح الله بیاید ،من می رفتم .)
ایشان به هر نحو بود به تهران می آیند . شاگردان مرحوم آقای زاهد(ره) به ایشان روی می آورند. طلّاب تهران برای دروس حوزوی به نزد ایشان می آیند .
ایشان اوائل جوانی دستور یافته بودند که به عنوان دستوراز راه و رسم سلوک ، سه کار را به هیچ وجه رها نکنند:
((نماز جماعت واول وقت ، نماز شب و درس و بحث .))
ایشان در اوایل دهه ی چهل جوانان مسجد امین الدوله را که شاگردان مرحوم آقای زاهد بودند برای تقلید به حضرت امام(ره) ارجاع دادند . آنها همه مقلد امام شدند .
آن مجموعه هسته ی مرکزی حزب موتلفه ی اسلامی و اولین یاران و همراهان مخلص امام (ره) بودند که بخشی از جریان نهضت ، و انقلاب اسلامی را تشکیل دادند.
خصوصیات ممتاز استاد آیت الله حق شناس زیاد است ، ما به چند خصوصیت بارز در آن میان نظر می اندازیم :
صبر در بلا ومریضی های سخت به طوری که بسیار در مریضی های طولانی اهل صبر بودند .
رسیدگی به حاجات مردم و رفع گرفتاری ازآنها ; در تمام دوران سخت جنگ ، یعنی بمباران و موشک باران شهرها، با اینکه تهران خالی شده بود ، تهران را ترک نکرده و به مسجد می آمدند ، و دائما نگران مردم بودند .
چندین بار برای رفع این بلا ها ، یک چله ی تمام زیارت عاشورا خواندند .
خصوصیت سوم : احترام خاصی بود که ایشان نسبت به همسرشان رعایت می کردند ، یا به دیگران سفارش می کردند ، و اگر می دانستند کسی نسبت به همسرش بد رفتار می کند ، بسیار خشم می گرفتند .
ایشان می فرمودند: « من کمال خود را در خدمت به خانم می دانم ، و خود را موظف می دانم که آنچه ایشان می خواهد فراهم کنم »
خصوصیت چهارم این بود که : ایشان نسبت به گناه غیبت ، سخت حساس بودند .البته این خصوصیت همه ی علمای اخلاق ، و اهل سیر و سلوک است.
ایشان مدتی نیز ریاست مدرسه ی فیلسوف الدوله وسپهسالار را به عهده داشت ودر آن به تدریس می پرداخت .
کرامات و حکایات این مرد الهی آنقدر فراوان است که دهها کتاب در فضیلت ایشان نگاشته شده
سرانجام این عارف بزرگ واین استاد وارسته در سن 88 سالگی دردوم مرداد ماه سال 1386 درگذشت .
پیکر ایشان پس از اقامه ی نماز توسط آیت الله مهدوی کنی به سوی حرم حضرت عبدالعظیم تشییع ودر آنجا به خاک سپرده شد .